عکسهای جا مانده
النا توی یکی دو ماه گذشته خیلی جاها رفته و خیلی کارا کرده که مامان تنبلش وقت نکرده عکساشونو بذاره.
بنابراین با یه پست طولانی در خدمتتونیم
بفرمائید ادامه مطلب
عکسی که گذاشتم مربوط میشه به مزرعه ی گندمی که گندماشو چیده بودن و خیلی قشنگ بود و تقریبآ هر ماشینی که رد میشد, وایمیستاد که عکس بگیره.اینم بقیه اش
اینها هم مهمونای النا هستن که دختر عموم و پسر دایی ایشون هستن.
اونی که دست الناست,خرس قطبیه که پگاه جون(دختر عموم) بهشون داده.چون عموم ایتالیا زندگی میکنن و پگاه اونجا جزو انجمن حمایت از انقراض خرسهای قطبیه و هر جا میره به همه یکی یه دونه از اینا میده.
ایشون هم علیرضا جونه که اومده دیدن پگاه که دختر عمه ی اونه.
اینجا هم رستورانیه که برای سالگرد ازدواج ما رفته بودیم که به النا یه بادکنک دادن.
یه شب هم رفتیم باغ داییم که تازه داره توش یه ویلا میسازه.اونجا عمو پوریا(شوهر خاله هدیه) با پشتی هایی که اونجا بود و با یه چادر برای النا یه خونه درست کرد که عروسکاشو ببره توش و خاله بازی کنه.
و اینجا هم چون خیلی سرد شد لباس گرم تنش کردم.داره با دختر داییم(مریم)با لگو بازی میکنن.
اینجا هم برده بودمش برای شنوایی شناسی و موقع برگشت رفتیم پارک
و بقیه ی ژستها...
و انجام ورزشهای باشگاه
یه روز که داشتیم خاله بازی میکردیم و النا جونم برای من چایی و غذا میریخت که بخورم , دیدم چقدر ژستش شبیه اوناییه که پیش سماور میشیننو چایی میریزنه.جایی که ندیده نمیدونم چرا اینجوری نشسته.
اینم یه بار که برده بودمش شهربازی
چرخ و فلک
قطار
اولین بار بود که بردمش استخر توپ(تا قبل از این خوشش نمیومد که بره)
خیلی دوست داشت که بره زیر توپها
و رقص آب و نور
و اینم یه روز دیگه که دوچرخه اش هم بردیم پارک.اصلآ واینمیستاد که من ازش عکس بگیرم
یه چند وقتیه که دوست داره موهای همه رو شونه کنه.اینم مدل شونه کردنشه.
رفته یه وری رو شونه ی بابام(باباجون مهدی) نشسته و داره موهاشو شونه میکنه.
توی پست بعدی ادامه میدم.این دیگه خیلی طولانی شد.