النا جونالنا جون، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

النا همه زندگی من

ادامه ی عکسهای تابستون

1393/7/8 11:44
نویسنده : مامان مرضیه
2,040 بازدید
اشتراک گذاری

فکر کنم دیگه این عکسهایی که میزارمشون آخرین سری عکسهای جامونده ی النا باشه.(البته بازم قول نمیدم)چشمک

باله

http://zibasaz.niniweblog.com/

توی عکس بالایی و این عکس ما حاضر شدیم که بریم باشگاه باله.4-5 ماهی میشه که کلاس باله میره.

G0204026
عزیز مامان

Andere linien

یه روز هم تولد یکی از دوستاش(پارمیس جون) دعوت شد.اولین بار بود که تولد دوستانه میرفتیم.پارمیس درست همسن الناست.

تم تولدش باربی بود.

کیکش خیــــــــــــــــــــــلی خوشگل بود ولی متاسفانه عکسش پاک شده.

اینم النا و عروس کوچولو که دوست نداشت عکس بندازه(خیلی خسته شده بود)

النا و پارمیس

این پروانه رو با یه دونه بادکنک به عنوان گیفت دادن به بچه ها.

گیفت

میز غذا که شامل سالاد الویه و سالاد ماکارونی و کشک بادمجون و ژله بود.

میز غذا

اینم ژله ها

ژله

خیلی به النا خوش گذشت.چون یه عالمه بچه تقریبآ همسن خودش اونجا بودن.

شب وقتی که اومدیم خونه با اینکه خیلی خسته بود و ظهر هم به خاطر اینکه خیلی ذوق داشت نخوابیده بود,تا رسیدیم نشست با پازل مکعبی اش بازی کرد.

بازی

Essen linien

توی تابستون النا حسابی با دوچرخه اش بازی کرد و خوش گذروند

دوچرخه سواری

دوچرخه

Andere linien

یه روز هم گیر داد که منم میخوام جارو کنم .همیشه وقتی من جارو برقی میخوام بکشم میره جاروی خودشو میاره و اونم مثلآ جارو میکنه.ولی اینبار میخواست واقعی باشه.

جارو

جارو کردن

Andere linien

یه روز هم که من وقت دکتر داشتم با بابایی رفتن پارک.تو پارک یه دختره میخواسته که النا رو هول بده.

پارک

پارک

Andere linien

یه روز هم توی بالکن پارچه پهن کردم.آشپزخونه و یخچال و زنبیل النا رو گذاشتم تا  بازی کنه.تا ظهر که آفتاب خیلی روش نیوفتاده بود همونجا بازی کرد.

خاله بازی

http://www.missouribaptist.org/Portals/2/productimages/3_09cb1.jpg

بازی تو بالکن

Liebe linien

 

 سفر یک روزه ای هم به همراه مامان جونهای النا به شهر قم,زیارت حضرت معصومه و مسجد جمکران داشتیم.

اینم "فرشته کوچولوی من" که گفت حتمآ چادرشو با خودمون ببریم و تا رسیدیم به جمکران گفت که من هم میخوام چادر سرم کنم.

 

جمکران

فرشته کوچولو

البته موقع برگشت گفت که دیگه نمیخواد چادرشو سرش کنه.

عشقم

قبول باشه فرشته کوچولو

اینم کتابایی که از کتاب فروشی اونجا براش خریدم.

کتاب

اینم نقطه بازی مامان و النا

که قبلآ با مامان جون فاطمه بازی کرده بود و مامان جون بهش یاد داده بود که هر خونه ای که مال اون میشه به جاش بنویسه" ا ".

چون اونوری نشسته بود, " ا " هاش هم اونوری بود.

نقطه بازی

Liebe linien

اینم کاردستی هایی که چند وقت پیش با هم درست کردیم البته به همراه آیدا و آرمان و سهیل.

فیل

فیل

جوجه

جوجه طلایی

البته این عکسها رو تازه انداختم.النا باهاشون بازی کرده و حسابی داغونشون کرده بود.

اینم النا خودش تنهایی درست کرده.با قیچی کاغذش اینها رو بریده بود که لباس و کله ی آدمه و به من گفت که بچسبونمشون روی کاغذ.بعد هم بقیه ی آدمه رو کشید.

آدم

اینم چند تا از نقاشی های دختری.النا تقریبآ بیشتر روز رو نقاشی میکشه.اینا فقط چند تاشونه.

این مامان باب اسفنجیه(به گفته ی خود النا)

باب اسفنجی

اینم یه عنکبوته به همراه تارش

عنکبوت

اینم کیتی و سمت چپیه هم گلابیه.

totalgifs.com hellokitty gif gif 25.gif

نقاشی

این نقاشی رو هم خاله هدیه برای النا کشیده.یه عروس با ماشین عروسش.

النا هم گفته خاله پس چرا دومادو نکشیدی.خودش دست به کار شده.یه دوماد و یه فرمون برای ماشینش.

ازش پرسیدم چرا موهای دوماد اینجوریه؟میگه:موهاشو درست کرده.خندونک

تودست دوماد هم آبنباته.میگه برای عروس خریده.خنده

نقاشی

اینم کیتی و اونم عروسکشه.میگه قد کیتی خیلی بلنده...

کیتی

البته همه ی این نقاشی ها رو توی یه روز کشیده.اونم با ماژیکایی که همون موقع براش خریده بودم.

 

و آخرین خبر هم اینکه خونمون رو فروختیم و قراره ایشالا برای عید به خونه ی جدیدمون نقل مکان کنیم.

ممنون که همراهمون بودید.

 

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (23)

دایانا
8 مهر 93 13:49
مامان مرضیه اگه وقت داشتی به من سر بزن. النا رو هم بیار خوشحال می شم
مامان هانا و آریا
8 مهر 93 22:33
همه عکسا خوشگل بودن مامان النا جووون
مامان مرضیه
پاسخ
چشماتون خوشگل میبینه.
مامان خدیجه
9 مهر 93 20:52
آفرین به این النا جون پیکاسو کوچک بوس بوس
مامان مرضیه
پاسخ
ممنونم خاله جون.
مامان مهدیه
11 مهر 93 18:12
زیارتون قبول . کاردستیها خیلی قشنگ بود
مامان مرضیه
پاسخ
ممنونم.
مهدیا
11 مهر 93 19:21
چه دختری ماهی................ ماشااله ممنون که به ما سر زدین با افتخار لینک شدین
مامان مرضیه
پاسخ
مرسی خانومی.ما هم شما رو لینک کردیم.
مامان یلدا
12 مهر 93 0:22
سلام. مثل همیشه عکسها زیبا بودن واقعا النا جون بااستعداده روی ماهشوببوس
مامان مرضیه
پاسخ
سلام.شما لطف دارید عزیزم.
مامان ناهید
12 مهر 93 1:25
به به عکسهای هی خوشگلتر میشن اخوشحالم که به النا جون تو تولد خیلی خوش گذشته باربی هم که کلی خسته شده چقدرهم خوشگل شده
مامان مرضیه
پاسخ
بله پارمیس جون خیلی ناز شده بود.حیف که نذاشت یه عکس درست و حسابی ازش بندازم.
مامان ناهید
12 مهر 93 1:26
فدای بازی کردناش انشالله همیشه سالم وتندست همین جور بازی کنید ومامانی زود یه هم بازی برات بیاره تا دوتایی بازی کنید مامانی دست بجنبان
مامان مرضیه
پاسخ
مرسی عزیزم.خدا نکنه.
مامان ناهید
12 مهر 93 1:29
زیارت هم قبول ...چقدر چادر به این گل دخملی میاد آفرین مامان فعال رو ببین با این دختر نازش چه کاردستیهایی درست کردن بارک الله عزیزم شبتون خوش الناجونو به جای من یه ماچ آبدار کنید
مامان مرضیه
پاسخ
ممنونم عزیزم. من خودم عاشق کاردستی درست کردنم ولی اگه وقتشو بکنم. شب شما هم بخیر.چشـــــــم... شما هم دو تا گل نازتو ببوس.
مامان پپو(مامان پارمیس)
12 مهر 93 11:03
سلام عزیزم .ماشااله به این دختر ناز و تپلی و با هوش. حتما براش اسفند دود کن. خیلی دوست داشتنیه. منم با اجازتون لینکتون کردم.
مامان مرضیه
پاسخ
سلام.مرسی عزیزم.ما هم شما رو لینک کردیم.
ماماني هدیه
14 مهر 93 16:46
الهی چه دخمل نانازی خدا حفظش کنه مرسی که به ما سر زدین
مامان مرضیه
پاسخ
ممنونم.شما لینک شدید.
مامان اعظم
15 مهر 93 11:20
قلبون النا که با اون چادر مثه فرشته ها شده با جاروبرقی به مامانیش کمک می کنه. از حالا تو فکر مامان گلشه همه ی عکسا بیوتیفوووووووووووووول
مامان مرضیه
پاسخ
خدا نکنه خاله جون.مرســــــــــــــــــــی.
مامان آرمیتا
16 مهر 93 12:10
مامانی یه سری به پست جدیدم بزن
مامان مرضیه
پاسخ
اومدم پیشتون خانومی.خیلی خیلی خوشحال شدم.
مامان فرنيا
16 مهر 93 13:15
فرنيا هم كلاس باله ميره خيلي خوبه
مامان مرضیه
پاسخ
بله خیلی خوبه.البته الان2-3 هفته ای میشه که کلاساش با کلاسای من تداخل پیدا کرده و نرفته کلاس.نمیدونم چیکار کنم؟؟؟؟
مامان فرنيا
16 مهر 93 13:18
خيلي عاليه تولددوست النا هم مبارك باشه عروس خانم خيلي خجالتي بوده
مامان مرضیه
پاسخ
ممنونم.اتفاقآ اصلآ خجالتی نبود فقط خیلی خسته بود.چون از صبح آرایشگاه رفته بود و آتلیه و... به همین خاطر دیگه اصلآ دوست نداشت عکس بگیره.
مامان فرنيا
16 مهر 93 13:19
فرنيا هم اين مدل پازل داره اما اين مدلي را دوست نداره فقط پازلهاي دو بعدي را دوست داره
مامان فرنيا
16 مهر 93 13:20
لباساي النا را با دوچرخه اش ست كرديد اما افرين به النا خانم كه اينقدر خوب دوچرخه سواري ميكنه
مامان مرضیه
پاسخ
ممنونم.
مامان فرنيا
16 مهر 93 13:23
افرين به اين دختر باهوش كه همهبازيها را زود ياد ميگيره
مامان مرضیه
پاسخ
مرسی خاله جون.
مامان فرنيا
16 مهر 93 13:25
افرين به دختر هنرمند و قانع دختر من توي صفحه اي كه يك خط هم توش باشه نقاشي نميكشه كاغذ حتما بايد سفيد سفيد باشه حتي چك پرينتهاي محل كار منو هم قبول نداره
مامان مرضیه
پاسخ
بابا از بس دفتر نقاشی تموم کردش این دختره, ما که کم آوردیم.یه سری سر رسید تاریخ گذشته داشتیم,دادم بهش گفتم توش نقاشی بکشه.بعد هم النا خیلی نقاشی میکشه.تقریبآ هر یکی دو روز یه دونه از این تقویما تموم میشه.
مامان فرنيا
16 مهر 93 13:26
خانه نو مبارك ايشالله هميشه شاد و سلامت باشيد
مامان مرضیه
پاسخ
ممنونم خانومی.
سمانه
19 مهر 93 14:31
النا گلی فدات بشم.. با این نقاشی های خوشملت... خانومی النا دقیقا چند ساله است؟ من وانیا رو بردم واسه باله اما قبول نکردن گفتن زوده...
مامان مرضیه
پاسخ
خدا نکنه خاله جون.النا 4 سال و 2 ماهشه.البته وقتی 3 و خورده ایش بود بردمش.شاید مربی باشگاهه کم حوصله اس.با بچه های کوچیکتر کار کردن یه کم سخت تره.چون یه کم بازیگوشن.مربی النا واقعآ خیلی صبوره و البته مسئولیت پذیر و دلسوز. هم کلاسی های النا تقریبآ همسن النا هستند.البته النا از همشون کوچیکتره. باشگاههای دیگه برو شاید قبول کردن.
samira
24 مهر 93 1:27
سلا گلم چه عکسای خوشگلی و البته نقاشی های قشنگی زیارتتون هم قبول فرشته کو چولو
مامان مرضیه
پاسخ
سلام عزیزم.مرسی.
خاله هدیه
15 فروردین 94 16:15
الهی خاله قربونت بره