النا عشـــــــــــق مامانی
اینا یه سری از عکسهای الناست که میخوام اینجا بذارم.کنار هر کدوم توضیحشم میدم.
وقتی النا کوچولو بود همیشه اینطوری میخوابید.میگن همه بچه ها اولش همینطوری میخوابن , انگار از خدا چیزی میخوان.
برید ادامه مطلب
اینجا النا 4 ماهشه .میخواستیم بریم عروسی دختر خاله من.این سارافون لی رو برای این عروسی براش خریدم.
قربون اون چشات بشم که اینطوری زل زدی به دوربین.
اینجا هم تازه از حموم اومده.این عکسو عمو محمدرضا ازش انداخته.
عافیت باشه عروسک من.
اینجا خونه مامان جون فاطمه است.خاله فرشته موهای النا رو این مدلی درست کرده.
تو این عکسها النا تقریبآ 5 ماهشه.
مشغول خوردن جغجغه:
البته النا هیچ وقت چیزی رو دهنش نمیذاشت.
النا از 5 ماهگی تونست که بشینه.اینجا هم خودش نشسته. خاله فرشته یه سیب داده دستش , و النا هم داره تلاش میکنه که گازش بزنه:
در ضمن این گل سرها رو هم آیدا بهش داده.
آخه بی دندون, چجوری میخوای گازش بزنی.
این کاپشنو براش از شمال خریدم.کاپشن سیسمونیش هنوز براش بزرگ بود.
و این کلاه هم عمه اش براش بافته.
اینجا النا تقریبآ 4 ماهشه.میذاشتمش توی کریر و چند تا از اسباب بازی هاشو وصل میکردم به دسته اش و النا هم تلاش میکرد که با پاهاش بزنه بهشون.
مامان قربون اون دستات بره.
اینجا هم از حموم اومده.روسری سرش کردم تا موهاش خشک بشه.
لپاتو قربون.
اینجا هم که رو تشک تعویضشه و داره با انار بازی میکنه.
مامان قربون ژستای قشنگت بره.
چه ذوقی داره میکنه:
اینجا هم که تازه از خواب بیدار شده و داره خمیازه میکشه.
اینجا هم که داره دس دسی میکنه:
اینجا هم الناتقریبآ 6 ماهشه و برای اولین بار موهاشو کوتاه کرده.عمو علیرضا که آرایشگره موهاشو براش زده.
اینجا هم که از حموم اومده و روی روروکشه.اینجا هم 7 ماهشه.
جیگــــــــــــــــــــــــــر مامان
این کلاه هم عمه النا براش بافته که حسابی براش بزرگ بود.البته پیش ما نبود تا اندازه اش ببافه.از خنده ما اونم داره میخنده.
اینم هندونه مامان.خودم عاشق این لباس هندونه ایشم.از پروما خریدیم براش.
اینجا هم بهمن 89 هست.که النا 6 ماهشه که برای اولین بار به همراه 2 تا مامان جوناش رفته بودیم مسجد جمکران و این شد اولین سفر مذهبی دخترم.
زیارتت قبول عزیزم.
قربون اون مظلوم خوابیدنت بشم.
این گوشواره هاش که تو عکس معلومه خاله فرشته براش خریده.(کادوی به دنیا اومدنش)
این کلاه و شال گردنو زنعموی من براش بافته.
اینجا هم که موهاشو شونه کرده و مثل خانوما نشسته.(عکسشو عمه اش ازش انداخته)
اینجا هم که با آیدا و آرمان و عمه رفته بودیم پارک.
قربون اون خنده نازت جیگر.
اینجا هم تازه میتونست فرنی و حریره بادوم بخوره.
لپاتو قربـــــــــون.
اینجا هم که برای اولین بار 4 دست و پا رفت.(خونه مامان جون سکینه) اینجا تقریبآ 8 ماهشه.