النا جونالنا جون، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

النا همه زندگی من

النا و موبایل بازی

این عکسا مال دیشبه که النا خونه مامان جونش بود و داشت با گوشی آرمان بازی میکرد.         اون دستهایی هم که تو عکس معلومه دست آرمان و آیداست که دارن بهش یاد میدن. ...
11 دی 1392

کلاه جدید النا

اینم النا جونم با کلاه جدیدش که مامانش به کمک مامان جون بافته.     عــــاشـــــــــــــــقشم.   بقیه ادامه مطلب اینم پشت کلاه     از نماهای مختلف     قربونت برم که هرچی میپوشی بهت میاد. ...
8 دی 1392

النا و لیوان جدیدش

این لیوان رو عمه برای النا گرفته.النا هم روزای اول اصلآ ولش نمیکرد.دائمآ میگفت توش براش آب بریزم.یه دونه هم برای کیتی خریده.   اینجا داره با لیوانش آب میخوره و با مامان جون تلفنی صحبت میکنه.       ...
8 دی 1392

تولد خاله هدیه

جمعه تولد خاله هدیه بود و ما هم رفته بودیم خونشون.     اینم النا که مشغول بادکنک بازیه.اصلآ نمیذاشت که ازش یه عکس درست و حسابی بگیرم.     اینجا هم که میخواست کیک تولد خالشو فوت کنه.     تولد مبارک باشه خاله جونم.ایشالا تولد 120 سالگیت.     ...
8 دی 1392

النا و بازی فکری

این بازی فکری النا رو خرداد ماه بود فکر کنم براش خریدم.   برید ادامه ...     اسمش هوش چینه.مدل های مختلف داره 1 تکه و2 تکه و 3 تکه.که برای النا 3 تکه است که برای 3 تا 6 ساله هاست.اون 2 تا مدل دیگه برای سن های پائینتره.     چند تا برگه داره که  مثل یه پازل 3 تکه باید شکل هاشو سر جاش بذاره.     این چیزی هم که دست الناست جای برگه هاست.برگه هاش هم شامل حیوانات و میوه ها و چیزای دیگه است.    ...
4 دی 1392

النا و ساز دهنی

النا کلآ خیلی میونه خوبی با ساز دهنی نداشت و وقتی براش میزدیم خیلی خوشش نمیومد.چند روز پیش دیدم خودش ساز دهنیشو برداشته و داره تلاش میکنه که بزنه.بالاخره هم تونست.اینم عکسش:     ...
30 آذر 1392

النا و محرم و صفر

این عکس النا در روز بزرگداشت حضرت رقیه گرفته شده.عکاسی که اونجا بوده ازش انداخته.       البته من همراهش نبودم.با مامان جونش رفته بود.به همه دختر بچه ها که اونجا بودن یه روسری و یه سربند یا رقیه با یه کیک و شیر داده بودن.النا  تا اون روز بلد نبود  با نی چیزی بخوره.مامانم میگه میخواسته براش بریزه توی لیوان,النا گفته میخوام با نی بخورم.همون جا یاد گرفته.  ...
25 آذر 1392

برف بازی النا جونم

این عکسای النا مال اسفند سال پیشه که به درخواست یکی از اقوام میذارمشون.اینجا حیاط خونه مامان جونشه که وقتی برف اومد النا به همراه مامان جون و خاله فرشته و خاله هدیه و مامان به حیاط رفتن و حسابی برف بازی کردن و خوش گذروندن.       بقیه شون در ادامه مطلبه   مامان فدای اون ذوق کردنت بشه     اینجا هم داره به ما گوله برف پرت میکنه       اینم آدم برفیش که با کمک خاله ها و مامانش درست کرد     قربونت برم که تو این مدت انقدر بزرگ شدی و من اصلآ حواسم نیست. ...
19 آذر 1392

النا و پیتزا

این پیتزا رو دیشب درست کردم و اینم النا در حال خوردن پیتزا           طرز تهیه این پیتزا رو هم میتونید تو وبلاگ خودم ببینید: http://mamanekhoone.blogfa.com ...
18 آذر 1392